بلای عشق - سیروس بداغی

 

بلای عشق

شاعر : سیروس بداغی

ای دختری که مثل تو را ما ندیده ایم
از هر چه غیر نامِ شما دل بریده ایم

گویا که ما هماره به معراج رفته ایم
آن دم که در عزای تو باسر دویده ایم

ارزان به دستِ ما نرسید این بلای عشق
این تحفه را به نقدِ جوانی خریده ایم

در روضه های کرب و بلا سر شکسته ایم
وقتی که ذکرِ حال شما را شنیده ایم

هر چند پی به اوج قضایا نبرده ایم
اشکیم و پای بیرق "زینب" چکیده ایم

سنگدل - سیروس بداغی

 

سنگدل

شاعر : سیروس بداغی

حس می کنم که بی تو زمین گیر می شوم
یعنی ز دست عقربه ها پیر می شوم

می بینی ام ولی تو چرا دم نمی زنی
بیچاره من که طالبِ تفسیر می شوم

چیزی بگو تو را به خدا سنگدل مباش
دارم مثال قطره سرازیر می شوم

من کوی آشنای تو را ول نمی کنم
عیبی ندار‌د ار همه تحقیر می شوم

تا آنکه رحم بر دل بیمار آوری
دائم درآستان تو زنجیر می شوم

اقتصاد مقاومتی اقدام و عمل - سیروس بداغی

 

اقتصاد مقاومتی اقدام و عمل

شاعر : سیروس بداغی

همواره اقتصاد مقاوم شعارتان

دائم قلوبِ ما همه در انحصارتان

ای کاش در عمل نه به گفتارِ بی اساس

آقا ... جواب داده شود انتظارتان

بانوی خدا منظر - سیروس بداغی

 

بانوی خدا منظر

شاعر : سیروس بداغی

فاطمه اعجوبه ی نام آور است
پاره ای از پیکر پیغمبر است

تا که به محراب دعا می رود
ذکر لبش بعدِ خدا حیدر است

مدح جلالش نبود کار ما
زانکه خدا را بخدا منظر است

صحبتِ از منکرِ بی بی مکن
او که مسلمان نبود کافر است

مادر ما مادر پروانه ها
مادر ما شافعِ در محشر است

گفت علی - سیروس بداغی

 

گفت علی

شاعر : سیروس بداغی

ماسِوی گفت علی عرشِ خدا گفت علی
شهِ فرزانه ی ما در همه جا گفت علی

ماوراء گفت علی غارِ حراء گفت علی
شبِ معراجِ نبی ذاتِ خدا گفت علی

مصطفی گفت علی نور و ضیا گفت علی
کعبه تنها نه فقط سعی و صفا گفت علی

مجتبی گفت علی خون خدا گفت علی
ذکرِ تسبیح و مناجات و دعا گفت علی

یک صدا گفت علی خوف و رجاء گفت علی
جبرئیل آمد و با صوتِ رسا گفت علی

مبتلا گفت علی درد و دوا گفت علی
همه دم روحِ خدا بهرِ شفا گفت علی

با صفا گفت علی لطف و عطا گفت علی
داد انگشتر و همواره گدا گفت علی

بی ریا گفت علی حکم و قضا گفت علی
هر پشیمان شده از جرم و خطا گفت علی

مَه لقا گفت علی صاحبِ ما گفت علی
وقتِ آن واقعه موسی به عصا گفت علی

ناخدا گفت علی گرمِ ثنا گفت علی
نوح در سختیِ طوفانِ بلا گفت علی

قتلگاه گفت علی غرقِ نوا گفت علی
تنِ افتاده ی در کرب و بلا گفت علی