فاصله نگاه - محسن متین وفا

 

فاصله نگاه

شاعر : محسن متین وفا

بریده باد قدم های تند فاصله ها
دویدن ونرسیدن به گرد قافله ها

وخارهای سخاوت به راه گسترده
نموده پای مرا میهمان آبله ها

زراه سخت گذشتن چگونه باید کرد
تحملی که بریده امان حوصله ها

نسیم میرسد ازنزداو و می شنوم
صدای گرم هم اورا میان ولوله ها

به قلب داغداربیابان نگاه کم سویی
درون آبی چشمی عبورچلچله ها

ویک سوال بدون جواب جامانده
زحاصلی که ندیده به خویش مسئله ها

به کورسوی ستاره امیددیگرنیست
چگونه ره بسپارم به نورمشعله ها

آفت رفتن - محسن متین وفا

 

آفت رفتن

شاعر : محسن متین وفا

آن روزمانده بودی وبامن قدم زدی
یکبرگ خاطرات دگررا رقم زدی

حالاکه می روی تو دگرپای رفتم
افتاده ازرمق وجدامانده ازتنم

ازمن بپرس پای رسیدن شکسته است
یک جای خالی ازتودراینجا نشسته است

گلدان دلش شکسته وآفت گرفته است
یک سنگ سخت نقش لطافت گرفته است

ازمن بپرس ماه دروغین درون آب
ای کاغذ نشسته به نقشت درون قاب

ازمن بپرس نسخه آگاهی توام
نشخوارصدسؤال چراگاهی توام

آرزو - محسن متین وفا

 

آرزو

شاعر : محسن متین وفا

طلسم آبشارسیاهت شکسته خواهدشد
عطش به بوسه این لب نشسته خواهدشد

درخت قامت توسایبان آغوش است
لباس فاصله ازتن گسسته خواهدشد

به راه وصل توصد وصله کفشهاخورده
درآرزوی دو زلفی که بسته خواهدشد

شمیم عطرنجیبت اگربه مابرسد
دوای درد بدن های خسته خواهدشد

هم راه - محسن متین وفا

 

همراه

شاعر : محسن متین وفا

به همراهم نمی آیددوپای خسته سایه
زخورشیدی که می باردبه زیر چتر پیرایه

ردیف واژه های بی هدف برکاغذ کاهی
مراتاراج کرده پوچی افکاربی پابه

زقاب پنجره ذل می زنداندوهگین برمن
گل شاخه بریده داخل گلدان همسایه

درونم کودکی باچشمهای خیس جامانده
که دستش رابگیردگرمی دستان یک دایه

تمام لحظه های باشکوه زندگانی را
زدم چوب حراجی من به یک لبخند بی مایه

حوض خالی - محسن متین وفا

 

حوض خالی

شاعر : محسن متین وفا

درازدحــام هـفـت رنگ بـی خـیـالـی
اکنون رسیدم ایستگاه خشکسالی

دیـگـرگلـی درگلـفـروشـی هانمانده
بـایـد قـنـاعـت کـرد بـاگلـهای قـالـی

اسـلـیـم هـارا آبـیاری کـرده کـودک
بـایـدبـشویـد دست رادرحوض خالی

حالاکه آب چشمه هارامی فروشند
فواره ساکن گشـته درحوض خیالی