دست کم باش که ما قصه فردا بشویم - علی عبداللهی

دست کم باش که ما قصه فردا بشویم
شاعر : علی عبداللهی
دستِ کم باش که ما قصه ی فردا بشویم
با بزک کردنِ دل قاصدِ صحرا بشویم
مثلِ خمیازه در این مجلسِ امروزی ها
یک تقابل پیِ دیدارِ خودِ ما بشویم
حسِ ما مثلِ غزل های نو انگار بَد است
مصرعی خوب براین شعر و غزل ها بشویم
رقصِ تو پایِ درختانِ اقاقی جاریست
چشمه ای آب برآن دشتِ تماشا بشویم
داستانِ من و دل جنگِ دو ملت شده است
مثلِ شیطان بزنم خویش که آقا بشویم
سرسرایِ دلِ من کهنه خیابانِ خراب
خط کشی کن که در این فاصله احیا بشویم
+ نوشته شده در جمعه ۱۳۹۱/۱۰/۰۸ ساعت 16:49 توسط محمد مرفه
|
گاهی گمــان نمـی کنـی و مـی شـود