زندگینامه رویا زرین

"برای جستجو در اشعار رویا زرین کلیک کنید"

رویا زرین

رویا زرین شاعر ایرانی است که چند کتاب شعر تا به حال در ایران منتشر کرده است. وی با کتاب می‌خواهم بچه‌هایم را قورت بدهم برنده نخستین دوره جایزه شعر زنان ایران شد.

  اشعار رویا زرین

یکی بود یکی نبود

 

یکی بود
یکی نبود
و آن که به ضرس قاطع بود
گفت : اتفاق شود
و اتفاق من بودم
و بعد تر تو
و یا نمی دانم چه
فرق می کند
برعکس
یکی نبود
و آن یکی که بود
گفت : مهر شود
و مهر شد
سقف و سایه و بستر
اجاق و مطبخ و لبخند
یکی نبود
و آن یکی که بود گفت شک بشود
و بعد شک از بعیدترین دریچه آفتابی شد
یکی نبود
و آنیکی
گویی که هیچ
نبوده باشد
احتمالا گفت کینه شود
و دود شد
اجاق و مطبخ و لبخند
و بعد تر زمین
که دهکده است
بودم بیمه نامه ی سوء تفاهم و سرقت و سلاخ
سپس
یکی که بود و نبودش
گفت : باران شود
و به این قلم قسم که باران شد
و ما هنوز خیس
گریه نبودیم
که گفت : بازی تمام شود
و شاید هنوز نگفته بود
که رنگین کمان پلی
از دو سوی دهکده رویید

شبیه خودت که نباشی

 

برایت از غربتی
نوشته ام
که جهانی است
و تا چشم کار می کند از پرده ی اشکی نوشته ام
که پوشانده تمام کوچه های
مجاوری
که ختم به خاکستری خوابگاه غروب است
برایم نوشته ای
اصلا
به جای حفظ این همه قانون
گوشواره های بدل بیاویز و
سایه ی فیروزه ای بزن
و گوشه ی لبهات
برای مزمزه ، چند قطعه جاز سبک تر از کاه و
فقط شبیه خودت که نباشی
دیگر نه غربتی ست
و نه بغض قرمزی
که ماسیده روی سفیدی چشمت

شاید این خالی

 

جای یک چارگوش
سپید
جای یک میخ کوچک و تیز
مانده روی سینه ی دیوار
شاید این خالی
عکس بادی در قفس بوده است
رو به روی جوخه ی خاموش سنگی سخت
شاید این
تصویر گور مرد گمنامی
در زمستان است

دیگر چه فایده

 

چیزی به یاد نمی آورم
نه از دندان های شیری خاک شده
پای درخت سیب و
نه از مشق های دو خط در میان عید و
نه از شکاف های جمجمه ام
صفحه ی سیزده از فصل چهارم تقویم کدام سال سیاه بود ؟
نمی دانم
فقط بعد ها شنیده ام
که یک نفر آمده با دست های پر از گچ
و روی تخته سیاه خیابان
کروکی اقبال مرا کشیده و رفته است
و بعد ها از عابرین سوال کرده
من آن
روز
با شاخه گلی شکسته ، گوشه ی لبهام
سراغ تو را با لهجه ی کدام پرنده گرفتم
دیگر چه فایده
که خیره بمانم به سپیدی این سقف ؟
من که چیزی به یاد ندارم
جز اینکه به احتمال قوی
دیری است با له شدن الفت گرفته ام
و دیگر کسی صدای کشیده ای که
حتی شبیه نام تو باشد
از میان لب های من نشنیده ست