زندگینامه فرخی سیستانی

"برای جستجو در اشعار فرخی سيستانی کليک کنيد"

فرخی سیستانی

ابوالحسن علی بن جولوغ سیستانی معروف به فرخی سیستانی از غلامان امیرخلف بانو آخرین امیر صفاری بود. علی بن جولوغ، از سر ناچاری شعری در قالب قصیده سرود و آن را « با کاروان حله» نام نهاد؛ و شعر را به عمید اسعد چغانی وزیر امیر صفاری تقدیم کرد. معروف است که روز بعد علی بن جولوغ قصیده‌ای به نام «داغگاه» ساخت و آن را برای امیر صفاری خواند. امیر صفاری، چهل کره اسب را به علی بن جولوغ هدیه کرد و او را از نزدیکان دربارش قرار داد. محمود غزنوی او را به ملک الشعرایی دربار منصوب کرد. پس از مرگ محمود در سال ۴۲۱ هجری قمری، فرخی به دربار سلطان مسعود غزنوی روی آورد و تا پایان عمر به ستایش این امیر غزنوی مشغول بود. فرخی در سال ۴۲۹ هجری قمری در سنین جوانی در غزنه درگذشت.

  قصاید ( 70 قصیده )

  قطعات ( 6 قطعه )

  ترجیعات ( 2 ترجیع بند )

  رباعیات ( 9 رباعی )

رباعی شماره ۱


گفتم رخ تو بهار خندان منست
گفت آن تو نیز باغ و بستان منست
گفتم لب شکرین تو آن منست
گفت از تو دریغ نیست گر جان منست

رباعی شماره ۲


غم دیدم از آن کس که مرا می‌باید
ببریدم ازو تا دل من بگشاید
نادیدن او مرا همی‌بگزاید
گرگ آشتیی کنم چه تا پیش آید

رباعی شماره ۳


گفتم که بیا وعدهٔ دوشینه بیار
ور نه بخروشم از تو اکنون چو هزار
گفتا دهم ای همه جفا ، نک زنهار!
آواز مده که گوش دارد دیوار

رباعی شماره ۴


صدبار ز من شنیده بودی کم و بیش
کایزد همه را هرچه کنند آرد پیش
در کردهٔ خویش مانده ای ای درویش
چه چون کندی فزون ز اندازهٔ خویش