بغض - سیروس بداغی

 

بغض

شاعر : سیروس بداغی

امشب دوباره از غمتان بغض میکنم
آقا به زیر  پرچمتان بغض می کنم

این جمعه ها که در برِ ماها نیامدی
من جایِ خیرِ مقدمتان بغض می کنم

وقتی برای فاطمه ها گریه می کنی
همپای اشک نم نمتان بغض می کنم

هر شب میان روضه ی سالار کربلا 
با آهِ  بس دمادمتان بغض می کنم

دوری ز آستان شما داغِ اعظم است
دارم زِ داغ اعظمتان بغض می کنم 

کی میرسی بگو به من ای نورِ کردگار
من از طلوعِ  مُبهمتان بغض می کنم

سی چنمه - سیروس بداغی

 

سی چنمه

شاعر : سیروس بداغی

دلِ بی یـاد شــهـیـدای خــدا ســی چونمه
عمرِ صد ساله ی دربستِ هوی سـی چونمه

اَر نَبو خـرجِ وِ سی مجلسِ پُر فیضِ حسین
جانِ زهـرا و عـلی نـون و نـوا سـی چـونمه

درسِ دیـن خـونـدومِـه تا مـحـرمِ اسـرار اَووم
دل نَـدوم اَر وِ کـسـی شـال و قَـوا سـی چـونـمِـه

تا که زِنـــدَم تو بیو ری زِ مـو یـکباره نَگِـهـر
بعد مُردن پَ مو دی بزم عزا سـی چـونمه

هَی دعا کِـردومو و گُـهــدوم گُلِ بی فاطمه مون
دس وِ کاری بزن ایجوره دعا سـی چـونمه

رأی می دهیم - سیروس بداغی

 

رأی می دهیم

شاعر : سیروس بداغی

در جـای جـای مـیـهـنـمـان رأی می دهـیم

از بهر حفظِ مأمـنـمـان رأی می دهـیـم

وقتی که روزِ هـفـتـم اسـفـنـد می رسد

بر عکسِ حرف دشمنمان رأی می دهیم

شعر الفبایی حضرت زهرا - سیروس بداغی

 

شعر الفبایی حضرت زهرا

شاعر : سیروس بداغی

(ا) اى مادر مظلومه ى ما حضرت زهرا

(ب) بانوی علی بابِ دعا حضرت زهرا

(پ) پیوسته تو را مدح کند احمد مختار

(ت) تابنده ترین نورِ خدا حضرت زهرا

(ث) ثابت قدم اندر ره مولاى جنانى

(ج) جان داده ى از جور و جفا حضرت زهرا

(چ) چون در ره مولا ز خود همواره گذشتی

(ح) حیدر شده مدیون شما حضرت زهرا

(خ) خاکِ قدمت سرمه ی چشمانِ شَهان است

(د) در نزد خدا بابِ عطا حضرت زهرا

(ذ) ذراتِ جهان مدحِ جلالت بنمایند

(ر) رفتار تو پروانه نما حضرت زهرا

(ز) زشت است که غیر از تو بخواهم ز تو بانو

(ژ) ژولیده ببین حال مرا حضرت زهرا

(س) سوگند به قران خدا تا به قیامت

(ش) شادم که شدم اهل ولا حضرت زهرا

(ص) صد ها چو مرا خادم آن بیت پر از نور

(ض) ضامن شده در وقتِ جزا حضرت زهرا

(ط) طاهر شده از رجس و گنه روحِ تو بی بی

(ظ) ظلم است اهانت به شما حضرت زهرا

(ع) عیسا نفسان خادم دربار شمایند

(غ) غم کی به شما گشته روا حضرت زهرا

(ف) فقدان تو مولای مرا خانه نشین کرد

(ق) قبرت شده غمخانه چرا حضرت زهرا

(ک) کشتند تو را ؛ قامت مولای دو عالم

(گ) گردیده ز این غصه دو تا حضرت زهرا

(ل) لعنت به هر آنکس که تو را نقش زمین کرد

(م) من گفتم و گویم همه را حضرت زهرا

(ن) نتوان که غمت گفت و براین غصه نبارید

(و) واللهِ شدم اهل بکاء حضرت زهرا

(ه) هستم همه دم ذاکرِ نالایق این در

(ی) یا حضرتِ امُ الشُهدا حضرت زهرا

زهرای زمان - سیروس بداغی

 

زهرای زمان

شاعر : سیروس بداغی

زهرای زمان سـر نهان زينب كبرى است
روشنگـرِ سيماى زنان زينب كبرى است

در محفل ما تلخ بود صحبتِ از غير
در محفل ما نُـقل دهان زينب كبرى است

آن شير كه رسوا بنموده است عدو را
چون فاطمه با تيغ زبان زينب كبرى است

اى دشمن دون ما همه ذلت نپذيريم
چون رهبر هر پير و جوان زينب كبرى است

گفتا كه بگو علتِ اين كون و مكان كيست
گفتم به خدا علتِ آن زينب كبرى است

مديون كلامش همه دم دين خداوند
آری همه فریادِ اذان زينب كبرى است

صد كرب و بلا گشته هويدا ز كلامش
علامه ى در فن بيان زينب كبرى است

از مرگ برادر نبود دل نگرانيش
از دين خدا دل نگران زينب كبرى است

امنيت ما بسته به بازوى كسى نيست
آنكس كه به ما داده امان زينب كبرى است

بى خود پىِ جناتِ در آن خانه مگرديد
در نزد خدا بابِ جنان زينب كبرى است

اشكى كه بود بهترِ از جـنتِ اعلى
بر ديده ولى بانـىِ آن زينب كبرى است

مدحش نتوانيم و نشايد كه بگوييم
آرى به خدا فوقِ بيان زينب كبرى است