رأی ممتنع - محمد جاوید

رأی ممتنع
شاعر : محمد جاوید
ای وای بر دورنگی و بر رأی ممتنع
ای کاشکی نداشت اثر رأی ممتنع
کبریت بی خطر نشود تا وکیل ما
یارب بکن تو زیر و زبر رأی ممتنع

رأی ممتنع
شاعر : محمد جاوید
ای وای بر دورنگی و بر رأی ممتنع
ای کاشکی نداشت اثر رأی ممتنع
کبریت بی خطر نشود تا وکیل ما
یارب بکن تو زیر و زبر رأی ممتنع
خاطره بازی
شاعر : میترا خان آبادی
یک اتفاق ساده …
در یک روز ساده تر
آسمان بی ابر ،خورشید کمرنگ
کنار پنجره ای عبوس و بی قناری
دستی از خاطره بیرون آمد
انگشت روی لبهایم کشید
بوی سیبهای ممنوعه می دادُ و هوس حوٌا
مُسری می شوم در فضا به ناگاه
انتشاری آنی !
شبیه یک جعبه مداد رنگی بلاتکلیف
…
من نمی دانم چرا
پای نداشتن همیشه وسط ماجراست
و لذت را می کُند تبعید
کاش کسی در حنجره ی من قد می کشید
تا همه ی لکنتهای موروثی ام را
می بُرد از اینجا
و صدا می میرد پیش از آنکه از ماندن بگوید
دست ِخاطره محو می شود در هوا ،بی هوا
احمقانه دلخوش می کنم به روزمبادا
دراز می کشم کنارخیالی که هرگز نبوده است
و به جانم می افتد
حسرت یک گناه لجوج و پر تلاطم!

پریسکه
شاعر : مژده ژیان
گم شد تمام كودكي ام
جايي همين گوشه كنار
شايد توي حيـــــــــــــــــــــــــــات!
يا زير درخت كنـــــــــــــــــــــــــــار!

ناگهان
شاعر : جواد شیدا
در میان آدم هایی
که ناگهان
میان درد ها
متولد می شوند...
وناگهان
درمیان غم ها
می میرند...
ناگهان
شاعری
شعرعاشقانه ای
برایت می سراید...

دو رباعی
شاعر : آرزو صفایی
1
لبهای تو سرخ مثل یاقوت شده ست
طعم لب تو شبیه شاتوت شده است
امروز مرا بغل بکن چون فردا
این پیکر خسته سهم تابوت شده ست
2
با واژه ز چشم تو سرودن سخت است
با یاد غم تو خوب بودن سخت است
زنجیر جنون اگر به پایم بزنند
دیوانه ی زلف تو نبودن سخت است
گاهی گمــان نمـی کنـی و مـی شـود